واقعه عاشورا و هنر نقاشي
واقعه عاشورا از ديرباز توسط هنرمندان مسلمان در قالب هنر نقاشي تجلي پيدا كرده است. نقاشي عاشورايي از دوران زنديه تا حال، با خلق آثار متنوع از سوي هنرمندان تداوم و گسترش پيدا كرده است؛ از نقاشيهاي پشت شيشه كه قدمت آنها به دوران زنديه باز ميگردد و متأسفانه نمونههاي كمي از آنها حفظ شده تا نقاشي قهوهخانهاي كه برگرفته از حماسه و رزم بود... و تا امروز كه نقاشان مدرن، دنبالهروي پيشينيان خود براي ثبت واقعه عاشورا هستند.
«نقاشي پشت شيشه»
نقاشيهاي پشت شيشه جزو نخستين نقاشيهاي عاشورايي دستهبندي ميشوند كه در دوران زنديه و قاجار شكل گرفت. هنرمنداني كه به خلق اين آثار پرداختند در دورههاي بعد دنبالهرويي نداشتند و همين امر سبب شد اين شكل از نقاشي تداوم نيابد. نقاشي پشت شيشه ايراني به 2 دسته نقاشيهاي مذهبي و تزئيني تقسيم ميشود. نقاشيهاي مذهبي شامل نقاشي خط و شمايلهاست. نقاشيهاي تزئيني هم مركب از گل و مرغ، شمايل، دورنما، مجالس شاهنامه و همچنين آثاري با الهام از داستانهاي عاشقانه ايراني است. شمايلهاي پشت شيشه با محتواي ارزشمندي كه دارند ميتوانند در زمره هنرهاي ديني قرار بگيرند. نقاشي پشت شيشه در سالهاي پاياني رونقاش، با الهام از تعزيه و پردهخواني شكل گرفت.
اين اتفاق نشان دهنده استمرار اعتقادات قلبي مردم به مذهب تشيع و همچنين فرهنگ ايران باستان بود. اما همراه با دگرگونيهاي اجتماعي ايران و تغيير حكومت از قاجار به پهلوي، فرهنگ و هنر هم دستخوش تحولات عمده شد و طرفداران نقاشي پشت شيشه هم به تدريج كمتر شدند. نمادها در نقاشيهاي پشت شيشه هم به تدريج كمتر شدند. نماد در نقاشيهاي پشت شيشه نقش مهمي داشت. نقش اژدها در نقوش تمثيلي پردههاي درويشي و نقوش به كار رفته در علامتها از نقش اين حيوان، نماد عقوبت و سرانجام كار فرعون، يزديان زمانه و آتش جهنم دانسته شده است.
نقش شير كاملاً قديمي است و جزو آيينهاي كهن ايرانيان بوده است. در پردههاي مصيبت و نقاشيهاي مذهبي، نقش شير، گاه به عنوان پاسدار جنازههاي خونآلود تداعي شده و گاه نشاني از رشادت و دليري داشته و در عين حال تسليم بودن سرداري همچون حربن يزيد رياحي نزد امام حسين(ع) را به خود گرفته است. همچنين در نقاشيهاي مذهب مربوط به كربلا و يا در نقاشيهاي مرتبط با حضرت علي(ع)، نقش شير را ميبينيم كه گاه به گونهاي نمادين نشان از شجاعت و دليري دارد.
در نقاشيهاي مذهبي، هر كجا تمثال حضرت علي(ع) نقش ميبندد، شمشير (ذوالفقار) ايشان نيز به عنوان عنصر جدانشدني، همواره حضور دارد. در ايام عاشورا علامتهايي كه پيشاپيش دستههاي عزادار حركت ميكند، گاه خود شمشير و سپر به صورت نمادين يادآور حوادثي است كه در كربلا رخ داده است. كشكول و تبر هم به عنوان يك سلاح قديمي همواره مطرح و نقوش مختلفي در هر دوره زينتبخش آن بوده است. كشكول و تبر به شكل نمادين ميتواند هم يادآور جنگ باشد و هم يادآور حضور جبرئيل در نينوا به صورت درويشي نزد امام حسين (ع). در كاشيكاريهاي مذهبي نيز با چنين تصاويري روبهرو هستيم سمبل دست بريده يادآور حماسه كربلاست و در اين عرصه، ميتواند يادآور نوايي باشد كه در نينوا سر داده شد، نوايي كه از اعماق قرون به گونهاي نمادين در بطن اين نقش جاي ميگيرد و براي بينندگان، مجسم كننده حماسه كربلاست، كبوتران سفيد در غروب خونين كربلا از واقعه ناگوار خبر ميدهند و گاهي نقاشان، كبوتران سپيد را به كنايه كفن سپيد و خونآلود شهيدان نقش كردهاند. آهو نماد مظلوميت و بيگناهي و ظلمي كه بر پاكان اهلبيت (ع) رفته است، از اين رو تعجبي نيست اگر در كنار صحنه كربلا و جنگ امام حسين (ع) نقش ببندد.
«نقاشي قهوهخانهاي»
نقاشان قهوهخانهاي سهم مهمي در خلق مضامين مذهبي و به ويژه وقايع عاشورا داشتهاند و برخلاف دسته اول، آثار بسياري از اين هنرمندان، در موزهها حفظ و نگهداري ميشود. در دوره قاجار، قهوهخانه همچون يك نهاد اجتماعي بودند؛ نقالان و پردهخوانان، ماجراي كربلا را بازخواني ميكردند و مخاطبان بسياري داشتند. قديميترين پرده عاشورا را «ناطق» نامي در دوره زنديه به تصوير كشيده است. اين پرده در چند بخش مجزا، اتفاقات مربوط به لشكر عمر سعد، خيمهگاه حضرت قاسم (ع)، صحنه نبرد علياكبر (ع)، آب آوردن از فرات، قتلگاه و حضرت اباعبدالله(ع) را روايت ميكند.
نقاشي قهوهخانهاي در دوره قاجار اوج گرفت و چهرههاي شاخصي در مقاطع زماني مختف در اين عرصه فعاليت كردند. كه از آن ميان ميتوان به عليرضا قوللرآغاسي، فتحالله قوللر آغاسي، حسين قوللرآغاسي، محمد مدبر، حسين همداني و حسين تفتي اشاره كرد. آثار اين هنرمندان بر 3 محور روايتهاي حماسي، مذهبي و بزمي متمركز بود.
در نقاشي قهوهخانهاي هنرمندان به روايت داستانها، باورها و اعتقادات جاري مردم كوچه و بازار ميپردازند. علاوه بر ارزش هنري، اين آثار از نظر جامعهشناس، اسطورهشناسي و مردمشناسي نيز داراي اهميت و ارزشند. نقاشي قهوهخانهاي ايران برگرفته از هنر نگارگري و نقاشي دربار قاجار است، و نقاشي به ابعاد واقعي شخصيتهاي نقاشي اهميتي نميدهد و اندازهها را بر اساس اهميت شخصيتها در داستان نقاشي ميكند. اين نقاشي در اواخر قاجار و اوايل پهلوي اوج گرفت. محمد مدبر و حسين قوللرآغاسي از مهمترني نقاشان اين رشته به شمار ميروند. اين شيوه در دهههاي 20 و 30 شمسي مورد توجه هنرمندان مدرنيست ايراني به ويژه اهالي مكتب سقاخانه قرار گرفت.
«نقاشي مدرن»
نقاشي مدرن عاشورايي نيز در دوران هنر مدرن شكل گرفت و موج سوم نقاشي عاشورايي آغاز شد. در اين دوره آثار بيشتري با اين مضمون شكل گرفت و تنوع بيشتري يافت. شايد مشهورترين تابلو نقاشي عاشورايي در دوران هنر مدرن توسط استاد فرشچيان درس 1355 به تصوير كشيده شد، كه در سال 1369 توسط استاد به موزه آستان قدس رضوي هديه شد. نقاشان نوگرا ميخواهند شيوه بيان را از حالت عيني خارج كنند و مثاليتر نقاشي كنند.
حبيبالله صادقي، مدير دفتر امور هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد درباره تابلو «عصر عاشورا»ي فرشچيان ميگويد: «بعد از انقلاب اسلامي، محمود فرشچيان با خلق تابلوي عصر عاشورا بسيار در زمينه هنر مدرن فعاليت كرد، ولي به عقيده من فرشچيان ديدگاه شخصي خود را دارد و هر هنرمندي بايد بتواند روايت خاص خود را از ماجراي عاشورا به تصوير بكشد، ضمن اينكه نبايد هنرمند عينيگرايانه عاشورا را روايت كند. بلكه بايد كشف بزرگتري از اين ماجرا داشته باشد.»
منبع : برندزلینک
www.brandslink.ir
ارسال شده در تاریخ : 15 اسفند 1392 ساعت 17:24
بازگشت به صفحه اصلی مقالات
نظرات کاربران
هیچ نظری ثبت نشده
ارسال نظر
برای ثبت نظر ابتدا با حساب کاربری خود
وارد سایت شوید